یه روز برفی
صبح خانم سرویست تلفن زد وگفت که امروز مهدت تعطیله وای چه خوب آخه منم تعطیلم آخه امروز کلی کار داشتم وقتی که بیدار شدی برفای کوچه رودیدی کلی ذوق کردی هی میگفتی بریم برف بازی ولی چون برف وبارون قاطی بود نمیشد رفت بیرون منم که کار داشتم با خودم نبردمت بیرون پیش نرگس جون گذاشتمت و رفتم دنبال کارام.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی